[ سهل پسر حنیف أنصارى پس از بازگشت از صفّین در کوفه مرد ، و امام او را از هرکس بیشتر دوست مى‏داشت فرمود : ] اگر کوهى مرا دوست بدارد در هم فرو ریزد [ و معنى آن این است که رنج بر او سخت شود و مصیبتها به سوى او شتاب گیرد . و چنین کار نکنند جز با پاکیزگان نیکوکار و گزیدگان اخیار . و این مانند فرموده اوست که : ] [نهج البلاغه]

دل ازمن بُرد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهائیم در قصد جان بود

خیالش لطف های بی کران کرد

چرا چون لاله خونین دل نباشم

که با ما نرگس او سر گران کرد

که را گویم که با این درد جان سوز

طبیبم قصد جان ناتوان کرد

بدانسان سوخت چون شمعم که بر من

صراحی گریه و بربط فغان کرد

صبا گر چاره داری وقت وقتست

که درد اشتیاقم قصد جان کرد

میان مهربانان کی توان گفت

که یار ما چنین کرد و چنان کرد

عدو با جان حافظ آن نکردی

که تیر چشم آن ابرو کمان کرد


87/1/20::: 11:52 ص
نظر()